آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
رایبدرایبد، تا این لحظه: 5 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

عاشقانه مادرانه

بهشت من ...

سلام دختر قشنگم   دختری که شدی همه ی لحظه های زندگیم امروز می خوام فقط و فقط از حسم برای تو بنویسم . خدا من رو هم به بهشت دعوت کرد بهشتی که به همه ی مادران دنبا وعده داده.بهشتی که خیلی از مادرها بعد از تحمل سختی این مسئولیت بزرگ دلشون رو به رفتن به اونجا خوش می کنند و میگویند اشکالی نداره به جاش می ریم تو بهشت.اما عزیزم من الان به اون بهشت فکر نمیکنم چون ایمان دارم بهشت من تو و زندگی کردن با توست. زندگی کردن تو ثانیه ثانیه های با تو بودن . از وقتی تو رو تو وجودم حس کردم فهمیدم تو بهشتم. دیگه خیلی وقته یادی از تفریح های گذشته ام نمیکنم دوچرخه سواری و کوهنوردی و ورزش که کل زندگیم رو تشکیل داده بود الان تقریبا محو شدن...
20 تير 1392

شروع شیطنت های فسقلی

سلام دختر قشنگم حالت که خوبه ایشالله همیشه خوب باشی دردونه ی من .از وقتی رفتم تو هفته 29 شما کارای جدید یاد گرفتی و حسابی داری شیطونی میکنی .خودتو میکشی محکم پا میزنی اما هنوز هم خانوم خانوم هستی با من میخوابی و با من هم بیدار میشی دلبرم.از شیطونی هات چی بگم که تو روز حسابی تلافی شب ها رو هم میکنی. پای کامپیوتر که میشینم خیلی اذیتم میکنی انگار خوشت نمیاد من بشینم تو روز اگر دراز بکشم خودتو یه جا گوله میکنی و اونقدر سنگین میشی که من از نفس می افتم و دوباره وایمیستم که تو اروم بشی. دختر قشنگم اسم شما  رو من و بابا حمید، آرنیکا گذاشتیم امیدوارم در آینده به داشتن این اسم قشنگ افتخار کنی همه هدفم این بود که نامت معنا...
6 تير 1392

حس مادرانه

حس مادرانه با آمدنت به زندگی ام معنا دادی ، تو یک مروارید پنهان در سینه ات را به من دادی تا قلبم با تو به وسعت یک دریای بی انتهای پر از عشق و محبت برسد با آمدنت به من نفسی دوباره دادی تا در ساحل قلبم، آرامش زندگی ام را مدیون امواج مهربان تو باشم با آمدنت غروب به آسمان غمگین دلم لبخند زد و خورشید امیدها و آرزوهایم طلوع کرد با آمدنت ساز زندگی ام چه عاشقانه مینوازد شعر با تو بودن را…. شعری که اولش عطر نفسهای تو را میدهد و آخرش طعم نفسهایت را                 &nb...
5 تير 1392
1